هموطن فهرجی من
چیز دیگری از دست من برنمیآید جز آنکه چند سطری اینجا بنویسم و از تو معذرت بخواهم.
عذرمان را بپذیر که اخبار مهم و خوشحال کننده بهقدری بود که نتوانستیم خبر زیرآوار ماندنت را تکرار کنیم. ما را ببخش که فلج شدن فرودگاههای اروپا و بیکفایت نشان دادن مدیرانشان، تو را از یادمان برد. ما را ببخش که تظاهرات دانشجویان انگلیس و حمله پلیس به آنها و افشای دروغ بودن ادعای آزادی در آنجا مجال تسلیت به تو را از ما گرفت. هموطن، عذرمان را پذیرا باش که مشغول جشن هدفمندسازی بودیم و در این برهه حساس نمیخواستیم خبر ناگوار به مردم بدهیم. نازنین روستایی من، خون تو با شهدای چایهار فرقی ندارد. اما آنها را دست استکبار کشت و تو را دست طبیعت و اگر از من نرنجی میگویم شاید معصیتهایت به در گاه الهی. ما را ببخش که استاندارت در جلسه بحران از ایمان و اعتقاد مردم به رییسجمهور و فرونریختن دیوار خانهای به دلیل نصب عکس او حرف میزد. ما را ببخش چون تو روستایی هستی و گزارش گرفتن از تو که 11نفر از عزیزانت را از دست دادی و روستاهایت ویران شد دردی را دوا نمیکند اما گزارش گرفتن از بازاریهای تهران و تکرار اینکه قیمتها تکان نخورده، بسیاری از دردهای مردم ما را دوا میکند.
هموطن روستایی من، ما را ببخش.